جناب آقای سروش مبشری در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۴۰۳ به دفاع از رساله دکتری خود با عنوان «مدلی برای بازنمایی فراعلم جهت پرداخت به هستان شناسی علمی» پرداختند.
چکیده زیر به رساله ایشان پرداخته است:
هستان‌شناسی‌های موجود علمی معمولا دانش توصیفی علمی را به صورت مجموعه‌ای از موجودیت‌ها، رابطه‌ها و قانون‌های علمی بازنمایی می‌کنند. در هر یک از این قانون‌های علمی رابطه‌ای بین چند متغیر اعلام شده است. اما چند جنبه از دانش علمی اغلب مسکوت می‌ماند. یکم، ملاحظات کلی درباره‌ی دانش علمی، مانند انواع قانون‌های علمی از نظر ساختاری، نقش نظریه‌ی علمی در ساختمان دانش علمی، رابطه‌ی متغیرها با جهان فیزیکی و با یکدیگر. دوم، استدلال علمی به عنوان یک دانش روالی و چگونگی استفاده از دانش برآمده از قانون‌های مرتبط برای پاسخ به یک پرسش معین. به این ترتیب امکان استدلال خودکار بر روی دانش بازنمایی شده در هستان‌شناسی‌های علمی و تخصصی به منظور حل مسئله یا یافتن حفره‌های خالی علم یا ناسازگاری‌های احتمالی وجود ندارد.
در رساله‌ی حاضر این جنبه‌های مسکوت، به دانش علمی ملحق و مدلی برای بازنمایی کل این مجموعه در دو سطح پیشنهاد می‌شود. در سطح پایینی که همان سطح هستان‌شناسی‌های علمی متداول است، مفاهیم و روابط مربوط به یک دامنه از علم بازنمایی می‌شود و در همین قالب، متغیرها و نیز رابطه‌هایی که قانون‌ها بین متغیرها اعلام می‌کنند درج می‌گردد.
در سطح بالایی ملاحظاتی درباره‌ی دانش علمی بازنمایی می‌شود. این بخش، قسمتی از علم نیست. در عوض درباره‌ی علم است و ما در این نوشته آن را فراعلم می‌نامیم. از جمله در همین بخش است که انواع قانون علمی، نقش متغیرها در بیان دانش علمی و نقش نظریه‌ی علمی گنجانده می‌شود. در مدل پیش‌نهاد شده‌ی فراعلم، نظریه‌ی علمی تنها یک ظرف برای قانون‌های طبیعت نیست بلکه در انجام درست استدلال علمی نقشی تعیین‌کننده دارد. بازنمایی دانش علمی در سطح پایینی به مدلی که در فراعلم اعلام می‌شود مرتبط شده و به آن وفادار است.
برای اثبات مفید بودن مدل بازنمایی فراعلم، یک استدلال‌گر ارایه کرده‌ایم که با دریافت یک سیستم مانند s در هستان‌شناسی جهان فیزیکی و یک نظریه‌ی علمی مانند T در هستان‌شناسی علم، می‌تواند با استفاده از محتوای نظریه‌، سیستم s را تحلیل کند و خروجی آن را به صورت تابعی از زمان به دست آورد. استدلال‌گر هم‌چنین می‌تواند ساختار سیستم s را تا جایی که به نظریه‌ی T مرتبط است از انبوه اطلاعات موجود در هستان‌شناسی استخراج کند. استدلال‌گر در ضمن تحلیل سیستم s می‌تواند کاستی احتمالی دانش علمی درج شده در نظریه‌ی T یا ناسازگاری احتمالی نهفته در آن را آشکار سازد.
این استدلال‌گر دربردارنده‌ی نمونه‌ای از آن دانش روالی است که معمولا در بازنمایی دانش علمی مغفول می‌ماند. یک نکته‌ی مهم درباره‌ی آن، بی‌اطلاعی از دانش علمی دامنه است. یعنی این استدلال‌گر برای حل مسئله، حاوی هیچ گزاره‌ای از دانش علمی نیست و تنها به مدل بازنمایی که در فراعلم تجویز می‌شود تکیه می‌کند. از این رو روال‌های گنجانده شده در آن قابلیت استفاده‌ی مجدد دارند و متعلق به یک دامنه یا نظریه‌ی علمی خاص نیستند. این فاکتورگیری از روال‌های استدلال، اثبات می‌کند که فراعلم در واقع حاوی ارزش افزوده است. آزمایش‌های انجام شده روی مسایل حوزه‌های مطالعه‌ی موردی، درستی روال‌های استدلال‌گر را نشان می‌دهند.